در فاصله ۴۵ کیلومترى اصفهان قصبه اى وجود دارد که آنرا مورچه خوار یا مورچه خورت مینامند. علت نامگذارى آن به این اسم مشخص نیست و در کتابه
اى تاریخ و سیاحتنامهها به هر دو نام خوانده شده است.
از جمله حوادث مشهور در این قصبه نبرد بزرگ نادرشاه افشار با اشرف افغان بود.
در این جنگ پایتخت آن زمان ایران یعنى اصفهان گشوده شد و حکومت افاغنه بر ایران پایان یافت.
اهمیت نبرد بیشتر از آن جهت بود که اشرف افغان با توجه به نحوه جنگیدن نادر و سپاهیانش و تجاربى که در دو پیکار گذشته [مهماندوست دامغان و سردره خوار] بدست آورده بود در مورچه خورت آرایش جنگى آنها را تقلید و بکار بسته بود، از طرفى عثمانیها در این اردوگاه به او یارى رسانده و درصدد بودند که نگذارند دست نشانده آنها مغلوب گردد. در اطراف قریه مورچه خورت تپه هاى مرتفعى وجود داشت و اشرف براى جلوگیرى از قواى نادرى تصمیم گرفت از استحکامات طبیعى این تپه ها بهره گیرد و سپاهیان و توپخانه خود را در اینجا مستقر سازد، او قصد داشت در این جنگ جنبه تدافعى پیش گیرد و با استتار توپخانه و سواره نظام، در زمان مقتضى ضربه کارى را به سپاهیان نادر وارد سازد. وقتى قواى نادر به مورچه خورت نزدیک شد در فاصله نسبتاً دورى از دشمن اردو زد و بوسیله جاسوسان و تنى چند از اسراى دشمن از تدارک مفصل نیروى نظامی اشرف افغان آگاه گردید. سردار دلاور افشار نقشه جنگى تازهاى طرح کرد و بر آن شد بدون برخورد با قواى دشمن از قسمتى از تپه ها که فاقد مدافع است قواى خود را عبور داده و به اصفهان بتازد این امر موجب میشد که اشرف براى جلوگیرى از تصرف اصفهان از نقشه تدافعى خود چشم پوشیده و به حمله دست بزند در نتیجه طرفین همانند جنگ هاى گذشته درگیر میشدند و با روحیه خوبى که قواى نادرى داشتند شکست در اردوى اشرف میافتاد و ضمناً محل اختفاء توپخانه دشمن نیز افشا میگردید.
سپیده دم روز بیستم، ربیع الثانى سال ۱۱۴۲ ه ق این نقشه ماهرانه به مرحله اجرا درآمد. اشرف افغان و یارانش که مراقب اردوگاه خویش بودند از مانورهاى سپاهیان نادر به هراس افتاده و تصمیم به مدافعه گرفتند. به فرمان نادر لشگریان به سه دسته تقسیم شدند و هر یک براى اجراى هدفهاى خود عازم میدان جنگ گردیدند. یک دسته از تفنگچیان مأموریت یافتند که محل توپخانه هاى دشمن را کشف و تصرف نمایند اجراى این امر کار دشوار و خطرناکى بود با اینحال پیشرفت این عده سبب شد که به دستور اشرف توپها آتش کرده و بدین ترتیب محل تمرکز آنها افشا شد. پس از آن گروهى از جانبازان ارتش نادرشاه با دادن تلفات سنگینى به محل توپخانه رسیده و موفق به تصرف توپها و نابودى توپچیان شدند. با تصرفِ توپخانه دشمن، حملات قشون نادرى با حرارت بیشترى دنبال شد و مواضع و استحکاماتى که اشرف آن همه به آن دل بسته بود، یکى پس از دیگرى اشغال شد.
پس از فرار اشرف خیمه و لشگرگاه و لوازم او و سردارانش به چنگ سپاه نادرى افتاد. تصرف این همه غنایم که به قول مؤلف کتاب جهانگشا قیمت آن از میزان قیاس بیرون بود، امکان داشت سربازان را از تعقیب دشمن باز دارد و تصرف مال دنیا آنها را به جان هم اندازد. نادر که به این مسئله پى برده بود فرمان داد تا تمام غنایم را در جائى دیگر گرد آورند و آنگاه همه را طعمه حریق سازند. دستور او بلادرنگ اجرا شد. در روز ۲۳ ربیع الثانى سال ۱۱۴۲ نادر و یارانش عازم اصفهان شدند. البته قبل از ورود او به این شهر اصفهانیها وظیفه خود را به نحو اکمل به انجام رسانده بودند به این معنى که قبل از پیکار نادر اصفهانیها که بخاطر جنایات افغانها از مرده آنان نیز میترسیدند با شمشیر و کارد و تبر به جان آنها افتاده و آنان را روانه دیار عدم ساختند. با حمله سپاه نادر اصفهان و پس از آن ایران از لوث وجود آنان پاک شد.