برخیز توای غافل و بیگانه زحق بردار کتاب الله و خوان چند ورق
تن پروری و لشی نشد بس تاکی اعراض کنی از حق تا با گردن شق
®®
برخیز که گلرخان به شب ناز کنند باب گله سوی شوهران باز کنند
از پیرهن کفش وهزاران فت وکت اندر دل شب به غمزه آغاز کنند
®®
برخیز و مخواب اینقدرای غافل مسپار عنان عقل اندر ید دل
دست طرب از زن کش و با دست طلب بر درگه حق زن که تو را این حاصل
®®
برگو به خدای خود که ما بیعاریم از دست زنان و وضع خود بیزاریم
هستیم ز بندگان طاغی به مثل چون اشتر مست چون سگان هاریم
®®
ای آنگه تویی خدای رحمان و رحیم این کاسه شکسته را کن از لطف لحیم
افعال بدو ناقصمان را بر بخش ما را تو مبر به دوزخ و نار و حجیم
®®
یارب بنما مرا رهی سوی نجات کن در دل حاج کازرونی تو برات
تا هستی خویش را به من بر بخشد گیرم ز منافعش پیاپی زوجات
®®
از عاقبت خویش ندارم خبری کایا به بهشتم ببری یا نبری
جنات النعیم گر نصیب است مرا جانم ز جسد، ستان تو جلدوچپری
®®
یارب نشود کسی دچار زن بد چون کس نبود بتر ز مار و زن بد
روزی دو سه بار میکشد شوهر خویش مردن به از اینکه زیر بار زن بد
®®
هر کس که در این زمانه زن میطلبد دردیست به جان خویشتن میطلبت
مردان جهان عاجز یک زن شدهاند پس وای برآن کسی که زن میطلبد
®®
یارب ز کرم ببخش ما را دو سه زن آنگونه که بود انبیا را دو سه زن
زن خواستن از بهر غنی آسان است خود ده ز کرم ما فقرا را دو سه زن
®®
برو به خداى خود که ما بیعاریم از دست زنان و وضع خود بیزاریم
هستیم ز بندگان طاغى به مثل چون اشتر مست چون سگان هاریم
اى آنکه تویى خداى رحمان و رحیم این کاسه شکسته را کن از لطف لحیم
افعال بد و ناقصمان را بر بخش ما را تو مبر به دوزخ و نار و جحیم
®®
یارب بنما مرا رهى سوى نجات کن در دل حاج کازورنى تو برات
تا هستى خویش را به من بر خشد گیرم ز منافعش پیاپى زوجات
®®
از عاقبت خویش ندارم خبرى که آیا به بهشتم ببرى یا نبرى
جنات النعیم گر نصیب است مرا جانم ز جسد، ستان تو جلد و چیرى
®®
یا رب نشود کسى دچار زن بد چون کس نبود بتر زما رو زن بد
روزى دو سه بار می کشد شوهر خویش مردن به از اینکه زیر بار زن بد
®®
هر کس که در این زمانه زن می طلبد دردیست به جان خویشتن می طلبد
مردان جهان عاجز یک زن شده اند پس واى بر آن کس که زن می طلبد
®®
یا رب ز کرم ببخش ما را دو سه زن آنگونه که بود انبیا را دو سه زن
زن خواستن از بهر غنى آسان است خود ده ز کرم ما فقرا را دو سه زن
®®
اى مرد ترا صاحب و سالا زنست فریادرس و یار و مددکار زنست
پیدا تو ز زن شدى و پرورده او پسدان همه جا تو را نگهدار زنست
®®
آن کس که نصیبش به جهان از زن نیست اندر سرش عقل و جانش اندر تن نیست
سرمایه عیش و شمع هر جمع زنست بى بهره ز زن زجاى و تن ایمن نیست
®®
اى روی تو ماه و ابرویت همچو هلال وى تحفه بهترین ز حق جل جلال
اى زن تو کهیى چیستى اى آفت دل کز مهر تو می رود ز جان زنگ ملال
®®
زن صاحب و سالار و بهین یاور ماست زن دختر ما خواهر ما مادر ماست
زن همدم ما همسر و هم بستر ماست زن روح و روان و جان و هم پیکر ماست
®®
زن در و گهر لؤلؤ و مرجان و طلاست زن درد و غم و غصه و اندوه و بلاست
گر خوب بود عزیز و محبوب خداست بد اصل چو شد رانده حق جل علاست
علیرضا شفیعی