جمالزاده مى نویسد:
در این ایام انگشت شمار اقامت در اصفهان به قدرى حرف هاى خوشمزه و متلک هاى سکه دار و سخنان پرمغز شنیدم که اگر بخواهیم همه را بنویسیم و متلک هاى سکه دار و سخنان پرمغز شنیدم که اگر بخواهم همه را بنویسم کتابى مى شود و مى گذارم براى موقع دیگرى.
روزى در میان دوستان صحبت به میان آمد که آیا از مشروطه به این طرف اصفهان ترقى کرده است یا تنزل.
عموماً معتقد بودند که از تعدادى کارخانجات گذشته تنزل کرده است ولى در آن میان یک نفر اصرار داشت که خیلى هم ترقى کرده و وقتى از و دلیل و برهان خواستند گفت:
مگر یادتان رفته کودکش هاى ما سابقاً کود را در گاله بار خر مى کردند.
و از شهر مى بردند و مگر چشم ندارید و نمى بینید که حالا همان کودکشها کود را در پیتهاى حلبى شرکت نفت بار مى کنند!
آنقدر خندیدیم که نزدیک بود روده بر بشویم.